کد مطلب:33483 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:198

مجموع تاریخ بشر مقهور هیچ نیروی بیرون از تاریخ بشری نبوده اس











مجموع تاریخ بشری مقهور نیرویی بیرون از خود نیست كه آدمیان را به این سو یا به آن سو بكشاند. یك فرد را می توان در چنبره ی محیط گرفتار دانست، اما مجموع افراد بشری را- آن هم در طول تاریخ بسیار بلند او می باید آزاد شناخت. یعنی نمی توان گفت كه نیرویی بیرون از تاریخ، تاریخ بشری را به این سو و آن سو می رانده است. مجموع آنچه در تاریخ بشری رخ داده، طبیعی بوده است، نه مصنوعی و تحمیلی. چرا كه بیرون از تاریخ بشر، كسی و نیرویی وجود ندارد كه حركتی را بر آدمیان تحمیل كند. تحمیل همواره در جایی مصداق می یابد كه درون و بیرون یا خودی و بیگانه ای در میان باشد. در این صورت است كه می توان گفت فلان موجود نتوانسته به راه خود برود، چرا كه بیگانه راه او را سد كرده، یا از مسیر خود منحرف نموده است. اما اگر در یك مجموعه، بجز «خود»ها، كسی وجود نداشته باشد، هر راهی كه این مجموعه برود، راه «خودی» است. و «طبیعی» معنایی جز این ندارد. یعنی موجود به مقتضای طبیعت، نه به تحمیل نیروی بیرون از طبیعت خود راهی را اختیار كند. بنابراین، هنگامی كه گفته می شود مجموعه ی تاریخ به طور طبیعی و در مسیری طبیعی سیر كرده است، یعنی آنكه این راه مقتضای وجود بشری بوده است. آدمیان چون به این نحو خاص هستند، در تاریخ، این راه را اختیار كرده اند. اینطور نبوده است كه آدمیان مطابق خواسته و جبر موجودی دیگر و بر خلاف میل و طبع خود به این راه كشانده شوند. صحنه و عرصه ی تاریخ من حیث المجموع توسط آدمیان پر شده است- لا غیر. و این صحنه، من حیث المجموع تجلی طبایع آدمیان است. به تعبیر دیگر خداوند در هر وقت دیگری هم كه انسان هایی از جنس ما بیافریند و این انسانها زندگی جمعی پیشه كنند، كما بیش همان راهی را خواهند رفت كه آدمیان تا كنون رفته اند. مگر آنكه خداوند موجوداتی غیر از انسان خلق كند. لذا اگر از ما آدمیان بپرسند، چرا در طول تاریخ از این راهی رفته اید كه تا كنون رفته اید، تنها جوابش این است كه ما انسان هستیم و خداوند ما را با این ساختمان ویژه

[صفحه 52]

آفریده است و به همین سبب است كه این مسیر را انتخاب نموده ایم. خداوند نیز- آنچنانكه حكماء گفته اند- در عالم به گزاف تصرف نمی كند. یعنی هیچ گاه در عرض آدمیان نیرویی را در عمل وارد نمی كند. یعنی خداوند در كنار اراده ی ما آدمیان، اراده ی دیگری نمی آفریند تا از طریق آن در عالم تصرف نماید.


صفحه 52.